دیکشنری
unencumbered allotment
ʌnɪnkʌmbəɹd əlɑtmənt
فارسی
1
عمومی
::
اعتبار تخصیص یافته تعهد نشده
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
UNEARNED ITEMS
UNEARNED REVENUE
UNEARTH
UNEARTHLY
UNEASE
UNEASINESS
UNEASY
UNEASY LIES THE HEAD THAT WEARS A CROWN
UNEDUCATED
UNEMPLOYABLE
UNEMPLOYED
UNEMPLOYMENT
UNEMPLOYMENT COMPENSATION
UNEMPLOYMENT RATE
UNENCLOSED SPACE
UNENCUMBERED ALLOTMENT
UNENCUMBERED APPROPRIATION
UNENDING
UNENHANCED MR IMAGES
UNEQUAL
UNEQUALLED
UNEQUIVOCAL
UNEQUIVOCALLY
UNERRING
UNESCO
UNESSENTIAL
UNEVEN
UNEVEN CASH FLOWS
UNEVEN PULSE
UNEVENTFUL
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید